شاعر : اسماعیل تقوایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل
ای زمین کـربـلا هـستی امـانـتدارمناین امانت هست بیسرپیکر دلدارمن زینت دوش نـبی وزادۀ زهـراست اوخون شده ازداغ اوچشمان وقلب زارمن
در اسارت هستم و مینالم ازدرد فراقصد گره افتاده با هجران او در کارمن باید این اهل حرم را روسوی مقصد برمزندگـانی بیحـسین من بود اجـبارمن بر سرم تابد چو خورشیدی سرش ازروی نیمیدهد تسکین با لطفش غم بسیارمن کوفه هستم کـوفـیان نا آشنایی میکنندغرق اشک ونالهها شد کوفه باگفتارمن رأس اوچون دید اینجا بیقراری میکنمبا تلاوت کردن قرآن خود شد یارمن بعد او باشد امـام من عـلی بنالحسینهست درزنجیر دشمن رهبر بیمار من وای از ابنزیـاد و مجلس بیحـرمتیخـیـزران او بـسی شد باعث آزار من